هنوز | |||
از هم گریختیم
و آن نازنین پیاله را دریغ بر خاک ریختیم
جان من و تو تشنه پیوند مهر بود
دردا که جان تشنه خود را گداختیم
بس دردناک بود جدایی میان ما
از هم جدا شدیم و بدین درد ساختیم.
دیدار ما که آنهمه شوق و امید داشت
اینک نگاه کن که سراسر ملال گشت
وآن عشق نازنین که میان من و تو بود
دردا که چون جوانی ما پایمال گشت
با آن همه نیاز که من داشتم به تو
پرهیز عاشقانه من ناگزیر بود
من بارها بسوی تو باز آمدم ولی
هر بار دیر بود
اینک من و توایم دو تنهای بی نصیب
هر یک گرفته جدا ره سرنوشت خویش
سرگشته در کشاکش طوفان روزگار
گم کرده چون آدم و حوا بهشت خویش.
چگونه می توان گریخت از آخرین حلقه
تا تجربه سقوط
.... منتظر ماست!
27718:کل بازدید |
|
10:بازدید امروز |
|
8:بازدید دیروز |
|
درباره خودم
| |
لوگوی خودم
| |
لوگوی دوستان | |
| |
لینک دوستان | |
فهرست موضوعی یادداشت ها | |
کم . | |
بایگانی | |
شهریور 1388 | |
اشتراک | |