سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هنوز
قالب های وبلاگ آمادهدایرکتوری وبلاگ های ایرانیانپارسی بلاگپرشین یاهو
نماز تقرب هر پرهیزگار است و حج جهاد هر ناتوان ، و براى هر چیز زکاتى است و زکاة تن روزه است ، و جهاد زن بودن شوى را به فرمان . [نهج البلاغه]
نویسنده : من و خودم:: 88/7/25:: 11:17 صبح

این چند روز رفته بودم دریا همه سپیده دم ها رو قاپیدم . ساعت 5 بیدار می شدم می رفتم لب آب. روز اول که رفتم انگار  روز اول صید بود شلوغ بود . یه قایق کهنه چوبی توجهم رو جلب کرد سوار شدم یکی از صیاد ها گفت جلوی دست و پا رو می گیری زود اومدم بیرون. گفت" برو بشین تو ساحل تماشا کن " البته با لهجه خودش. همین کار رو کردم یه سیگار آتیش زدم و نشستم . یه پیرمرد که سنش هم بالا بود کنار من دراز کشیده خیلی تنبل لم داده بود رو شنها یه کلاه آبی رنگ هم به سر داشت کم کم شلوغتر شد و تعداد صیاد ها بیشتر. تور رو کشیدند اولین ماهی که دیده شد یکی از صیادا با شعف داد زد "اووووو یوهو". من همیشه فکر میکردم تو رو جور دیگه ای  می کشن بیرون، ولی فهمیدم ماهی ها یه جورایی با تور تا ساحل میان و بعد .... چند دقیقه بعد کلی ماهی رو شنها داشتن بالا و پایین می پریدن خورشید هم اومد بالا . انگار اونم مثل من مشتاق بود روز اول صید  رو ببینه. ناخودآگاه رفتم سمت ماهیها ماهی کوچولوها رو بدون اینکه اجازه بگیرم انداختم تو آب! یکی شون گفت انگار صیادی بلدی!چیزی نگفتم و جون دادن ماهی ها رو نگاه کردم. نمی دونم چرا مدام این شعر رو زمزمه میکردم "چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را"....


نظرات شما ()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

27748:کل بازدید
40:بازدید امروز
8:بازدید دیروز
درباره خودم
هنوز
لوگوی خودم
هنوز
لوگوی دوستان

لینک دوستان

کلبه تنهایی
کافه آنتراکت
نوازنده

فهرست موضوعی یادداشت ها
کم .
بایگانی
شهریور 1388
اشتراک